یادداشت های پراکنده
فصل طرح و رنگ منتظر همه ی ماست تا هرکدام نقش دلخواه خود را با رنگ هایش بیافرینیم... با قایق کاغذی ام به دریاها می روم,با قلم موهایم پارو می زنم تا جلوتر بروم.آبی دریا بسیار زلال است,ماهی ها را براحتی می بینم نمیدانم کدامین لوح ظرفیت پراکنده هایم را دارد.کدام لوح می تواند این همه نوشته را در خودش نگه دارد.لوح چوبی؟لوح سنگی؟لوح...؟لوح دل؟ دخالت در زندگی دیگران اکیدا ممنوع !!! به دل دیگران گاز اشک آور نزنیم !!!! وقتی کسی را برای اولین بار می بینیم به فکر درآوردن آمار زندگی او نباشیم!!!قدر لحظه ایی که با هم هستیم را بدانیم و بس ... همیشه نوشته هایم را با مداد می نویسم .چند دلیل برای این کارم دارم.یکی اینکه اگر جایی را اشتباه کردم... کنار مجسمه ایی نشسستم ,مانند انسانی بود که در حال حرکت است .کلاهی بر سر داشت و کتابی در دست.مدلش به دل آدم می نشسست.
می گویند سن درختان را از تعدادحلقه های درونشان پس از بریدن می توان تشخیص داد اما سن خرد آدمی را چگونه می توان تشخیص داد؟! یه خش خش زیر پات یه باد سرد روی صورتت زنگ مدرسه ساعت چنده؟ساعتت رو عقب کشیدی؟ شب دراز و روز کوتاه سرما خوردگی نه پاییز اینها نیست اگه یه کم به خودت زحمت بدی و بری بیرون شهر ,تو جنگل و باغ تازه با معنی پاییز آشنا می شی... رنگین کمون رنگهای طلایی روی طبیعت که با سمفونی باد روح هنر جاوید رو نقش میکنه,آره چشمهات رو ببند,به صدای برگها گوش کن که دارن می ریزن.چشمهات رو باز کن...هوا تاریک نیست این پرندگان مهاجرن که دارن از روی سرت رد می شن...این یعنی پاییز...یعنی آماده شدن ...یعنی آخرین پرده طبیعت...یعنی تغییر زنده قبل از خواب...
Power By:
LoxBlog.Com |